تسهیلگری در کلاس درس
1397-02-10آشنایی با تسهیلگری
1397-02-29آیا آموزش بزرگسالان همانند آموزش کودکان می باشد؟ چه تفاوتی در یادگیری بزرگسالان و یادگیری کودکان وجود دارد؟ چه رویکردی در آموزش بزرگسالان موثرتر است؟ در این مطلب می توانید پاسخ سوالات مذکور را بخوانید.
دو فاکتور مجزا کننده کودکان از بزرگسالان
بزرگسالان از نظر فیزیولوژی افرادی هستند که به بلوغ رسیده و مراحل رشد پیاژه را پشت سر گذاشته اند. به این معنی که مرحله حسی- حرکتی ، پیش عملیاتی، عملیات عینی(محسوس) و عملیات صوری(انتزاعی) را طی کرده و ساختارهای ذهنی خود را از محیط بیرون تکمیل کرده و از دید پیاژه در مرحله تعادل یابی هستند. دو عامل مهم در زندگی بزرگسالان وجود دارد که آنها را از کودکان جدا می کند. اولین عامل تجربه است. بزرگسالان با گذراندن چهار مرحله قبل توانسته اند به ساختارها، چهارچوب ها و دانش هایی از محیط پیرامون خود برسند. این ساختارها به هر صورت که باشد مبنایی برای سنجش، قضاوت، قیاس و نوع مواجهه با آنها در ذهن بزرگسالان است. نولز معتقد است بزرگسالان دارای تجربیاتی هستند که می توانند از آنها یاد بگیرند و این تجربیات منبعی برای تصمیم گیری هستند.
مسئله ای به نام زمان هم یکی از عواملی است که بزرگسالان با آن درگیر هستند و نوع آموزش به آنها را تحت تاثیر خود قرار می دهد. برای کودک زمان مفهوم چندانی ندارد و او آماده می شود برای زمانی دیگر یا به عبارتی برای فردا اما بزرگسالان در زمان حال زندگی می کنند و بیشتر بر مسائل حال متمرکز می شوند و به این دلیل است که تجربه عامل مهمی در پاسخ به زمان می شود. زمان و تجربه دو عامل مهم از ویژگی هایی هستند که بزرگسالان با خود همراه دارند و این دو همواره رویکردهای آموزش و یادگیری بزرگسالان را تحت تاثیر خود قرار می دهند. آنچه آموزش به بزرگسالان را پیچیده و حساس می کند و رویکردهای متفاوت و بعضاً دشواری را می طلبد این ویژگی ها هستند.
مواردی که آموزش بزرگسالان را خاص می کند بیشتر ریشه در ویژگی هایی دارد که حاصل تجربه و زمان است. در اینجا به برخی از این ویژگی ها و مقایسه آن با کودکان اشاره می شود:
یکی از آنها مقاومت بزرگسالان در مقابل تغییر ساختارها و چهاچوب های ذهنی است که در مقایسه با کودکان که هنوز ساختار و چهارچوب ها شکل نیافته است، دارند. بزرگسالان مقاومت بیشتری در مقابل ورودی های جدید دارند. می توان این طور گفت که کودکان به دنبال ایجاد مسئله اند در صورتی که بزرگسالان به دنبال تغییر مسئله یا روشن کردن ابعاد جدید یک مسئله هستند. بزرگسالان در پی یافتن کاربردهای یک مسئله می گردند و می توان گفت در پی یافتن چگونگی خرج کردن آن، در صورتی که کودکان توان زیادی در مصرف کردن اطلاعات و ورودی ها ندارند و به دنبال فردایی منتظر هستند. بزرگسالان به دنبال بازسازی واقعیت هستند و این به جهت کاربردی کردن آن است مثلاً وقتی یک نمایش از یک اتفاق اجتماعی را برای بزرگسال مطرح می کنید معمولاً سهم بهتری از مسئله پیدا می کند و می تواند درک خود و تحلیل خود را بیان کند اما کودک در پی بازسازی نیست و بیشتر به دنبال تصورهای ذهنی خود از موضوع است تا نمایش واقعیت. بطور مثال به نظر می رسد انیمشن برای کودکان جذاب تر از فیلم یا مستند است در صورتی که بزرگسالان غالباً ترجیح می دهند فیلم ببینند.
بزرگسالان و کودکان در بسیاری از موارد ویژگی های مشابه دارند مثلاً وقتی که کودک یا بزرگسال را در معرض یک مسئله نو قرار دهید هر دو منتظر می مانند تا آموزشگر آغاز کننده باشد و هر دو نقش یک آموزش پذیر را ایفا می کنند. البته از دید گانیه این دو با هم در یادگیری متفاوت هستند و این تفاوت ناشی از درک مسئله است اما از نظر آموزش به نظر می رسد هیچ کدام تفاوتی با هم ندارند. در هر صورت با توجه به مواردی که از ویژگی های بزرگسالان عنوان شد به نظر می رسد می باید رویکرد دقیق تری برای آموزش به این گروه در نظر گرفته شود.
رویکرد مناسب برای آموزش بزرگسالان
با توجه به ويژگي هاي بزرگسالان، رويكرد آموزش گیرنده محور رويكرد توصيه شده اي است. در آموزش بزرگسالان علاوه بر این رويكرد می توان از رويكرد سؤال محوري نیز استفاده کرد. آموزش بزرگسالان از جنس آموزش تجويزي نيست چرا كه به نظر مي رسد آنها خود به مسئله پاسخ مي دهند نه پاسخ هاي همگاني و كليشه اي را. از آنجا كه بزرگسالان براي هر مسئله پاسخي دارند البته نه ديدگاه درست و غلط بلكه از ديدگاه چيزي براي گفتن و ارائه، به نظر مي رسد رويكرد سؤال محور مي تواند نگاه مناسب تري نسبت به آموزش بزرگسالان باشد.
2 دیدگاه
مطالب ارائه شده خیلی خوب بودند. چطور می شود با گروه شما آشنا شد؟
انجمن ضمن ارایه اطلاعات از طریق سایت، جلسات و کارگاه های مرتبط با موضوع تسهیلگری برگزار می نماید که با شرکت در این برنامه ها می توانید از نزدیک با فعالیت های انجمن در ارتباط باشید.